![]() |
در تاریخ خانهیی را نمییابیم که بهاندازه آن خانه گلین در مدینه 1400سال پیش بر سیر تاریخ، اینچنین تأثیر گذاشته باشد. در آن خانه محقر، که در واقع کلبهیی بیش نبود، انسانهایی به بزرگی همه تاریخ همزمان در آن میزیستند عصارههای تکامل: علی، فاطمه، حسن، حسین و زینب… ؛ هر یک، کوهی به عظمت مرتفعترین قلل سر به فلک کشیده؛ و ما اکنون از آن سلسله جبال انسانی، میخواهیم نگاهی به زینب، بزرگ بانوی کربلا و الگوی جاودان زن موحد انقلابی، همان که وجود و کار سترگش، تاریخ را ورق زد، بیندازیم
نخستین سالها
زینب کبری در سال ششم هجری پس از دو برادرش امام حسن و امام حسین در آن خانه گلین پا به عرصه وجود گذاشت و اولین سالهای حیاتش، در آن خانه و آن شرایط استثنایی گذشت.
سال ششم، سال پیروزیهای بزرگی برای پیامبر و مسلمانان بود؛ و در صدر آنها فتح خیبر. اما اکنون پس از سدهها، به خوبی میتوان دریافت که تولد آن نوزاد دختر چه بسا که بزرگتر و سرنوشتسازتر از فتح خیبر بود. این یکی بشارت در همشکستن تاریخی افسانه ضعیفگی زن و ظهور وجود تاریخی نوینی بود: «زن موحد انقلابی و مجاهد». شاید از همین رو بود که پیامبر از دریافت خبر تولد زینب بسیار شادمان گردید.
زینب سالهای نخست کودکی را در آن خانه خشت و گلی کوچک و محقر، که از همه تاریخ بزرگتر بود، گذراند. شخصیتش در دامان فاطمه، علی و محبتهای پیامبر و در جوار آن عصارههای وجود و تکامل شکل گرفت. اما افسوس که این خوشبختی بسیار زودگذر بود. 5ساله بود که ابتدا پیامبر و سپس به فاصله کمی بعد از آن، مادرش، فاطمه (ع)، را از دست داد. میگویند فاطمه به هنگام رحلت، زینب را نزد خود خواند، در آغوشش گرفت و از سفر بیبازگشت خود با او سخن گفت و به او سفارش کرد که:
«از دو برادرت حسن و حسین دور مشو و جای خالی مرا برای آنها پرکن و برای آنها مادر باش»!
شگفتا! دخترک 5ساله چگونه میتوانست وظیفه مادری دو برادر بزرگتر خود را بر دوش بگیرد؟
اما فاطمه، که خود در کودکی و نوجوانی بهخاطر مراقبت و محبت بیکران نسبت به پیامبر، از او «ام ابیها» (مادر پدرش) لقب گرفته بود، لابد در وجود دخترک خردسالش چنان طاقت و ظرفیتی میدید که این وظیفه را بر دوشش مینهاد. هر چه بود، زینب بهراستی پس از فاطمه هیچگاه از برادرانش دور نشد و همچون مادر از نثار یکسویه نسبت به آنان فروگذار نکرد.
ادامه ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر