![]() |
ارژنگ داودی |
بعد از این عمل ارژنگ داوی خطاب به سپاه پاسداران و وزارت بدنام اطلاعات پیشنهادی ارائه داده است که بهتر است خودتان بخوانید :
یک پیشنهاد برای دو نهاد رژیم آدمخوار فقیه:
۱_ سپاه تروریستی قدس
۲_ وزارت مخوف اطلاعات
پس از ۱۷ روز تحمل رنجی دردناک ناشی از تشخیص های غلط پزشکان زندان رجایی شهر، بالأخره صبح روز دوشنبه ۱۳ مهرماه به علت بیهوشی از شدت درد کلیه و عفونت مجاری ادرار، مسئولان بهداری با اعزام اینجانب به بیمارستان موافقت کردند.
۱_ سپاه تروریستی قدس
۲_ وزارت مخوف اطلاعات
پس از ۱۷ روز تحمل رنجی دردناک ناشی از تشخیص های غلط پزشکان زندان رجایی شهر، بالأخره صبح روز دوشنبه ۱۳ مهرماه به علت بیهوشی از شدت درد کلیه و عفونت مجاری ادرار، مسئولان بهداری با اعزام اینجانب به بیمارستان موافقت کردند.
پس از انجام قرطاس بازیهای رایج به وسیله یک دستگاه وانت بار قراضه که با کمی تغییرات از آن بهعنوان آمبولانس استفاده میشود به بیمارستان هزار تختخوابی تهران موسوم به بیمارستان امام خمینی اعزام شدم.
در آنجا پس از معاینات اولیه توسط یک خانم پزشک، فوراً پذیرش شده و به واحد اورژانس اول بیمارستان منتقل گردیدم. پس از انجام تمهیدات اولیه از قبیل تعویض لباس و آنژیوکت و مآلا ویزیت توسط انترنهای اورژانس، حدود دو ساعت بعد، پزشک معالج مراجعه و انجام یک سری آزمایشات را خواستار شد.
در حالی که پرستاران آماده انجام دستورات پزشک معالج شده بودند، ناگهان گفته شد که رئیس بیمارستان که قطعاً از پزشکان امنیتی و از سرسپردگان وزارت اطلاعات است به علت بدهی دو میلیارد تومانی زندان رجایی شهر به بیمارستان و عدم تمدید قرارداد فیمابین، دستور داده که آزمایشات و معالجات مربوط به من متوقف گردد.
به همین جهت با وجودی که از شدت درد شدیداً در حال عرق کردن بودم، پرسنل مربوطه برغم وظیفه انسانی و اخلاقی خود، حتی از تزریق یک آمپول مسکن برای کاهش درد طاقتفرسایم نیز خودداری نمودند.
پس ازچند ساعت انتظار بیهوده وقتی دیدم که نه تنها از خوردن چای و غذا که حتی از نوشیدن آب هم محروم شدم و از انجام معالجات ضروری نیز خبری نیست، فریاد زنان گفتم که این.. هترین بیمارستانیست که در تمام عمر دیدهام و حقا که با مسمیترین اسم (خمینی) را روی آن گذاشتهاند!؟
دراین موقع با اعتراض سه تن از خدمهی مرد بخش اورژانس روبهرو شدم که چون با جوابهای محکم تری مواجه شدند با دخالت سایر پرسنل بخش برای فروکش کردن تشنج، خودسرانه مرا از بخش اورژانس طرد و از سربازان همراه خواستند که برانکارد حامل مرا از آنجا خارج کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر